بعد از 70 کشور چرا پرتغال را انتخاب کردم

بعد از 70 کشور چرا پرتغال را انتخاب کردم

در مطلب « بعد از 70 کشور چرا پرتغال را انتخاب کردم » قصد داریم تجارب ارزشمند یک مهاجر مشکل پسند بریتانیایی ( خانم لورن جولیف ) را در خصوص مهاجرت به پرتغال و زندگی در پرتغال بیان کنیم. خواندن خاطرات و سرگذشت مهاجران می تواند کمک بسیار زیادی به انتخاب و برنامه ریزی مهاجرت بکند. از شما دعوت می کنیم این مقاله ترجمه شده را مطالعه فرمایید.



چرا پرتغال را انتخاب کردم




برای 5 سال گذشته من یک زندگی جالب و عالی داشته ام. در سال 2011 با هدف اینکه دور دنیا را بگردم پا به هواپیما گذاشتم. قرار بود این سفر من یک ساله باشد. فکرم این بود که این یک سال را رویایی زندگی کنم و بعد به زندگی واقعی و خانه برگردم. بعد از دیدن چند کشور و در اواسط سفر ناگهان به این نتیجه رسیدم که شاید اصلا لازم نباشد که به خانه برگردم! اینجا من به شما می گویم که  بعد از 70 کشور چرا پرتغال را انتخاب کردم !




این طور شد که من سفر کردم و سفر کردم و جاهای مختلفی را دیدم و از مصاحبت با انسانهای زیادی لذت بردم. اما بعدش مشخص شدن که زمان مستقر شدن در یک جا فرا رسیده و من از آن آدمهایی نیستم که بتوانم تا آخر عمر یک مسافر باشم.




من نیاز به یک خانه داشتم تا بعد از این مسافرت طولانی در آنجا خستگی سفر را از تن بیرون کنم. من در واقع 3 سال پیش تصمیم به مستقر شدن گرفتم اما 2 سال طول کشید تا بالاخره توانستم جای مناسب را پیدا کنم.




من به جاهای زیادی سفر کرده بودم و عاشق خیلی از این مکان ها و شهرهای فوق العاده شده بودم. به قدری انتخاب سخت بود که حد نداشت. واقعا چه کسی می تواند بین این همه انتخاب وسوسه بر انگیز یک مورد را انتخاب کند. من می خواستم در همه این شهر ها زندگی کنم اما واقعا این موضوع امکان پذیر نبود. به همین خاطر باید گزینه های خود را محدود تر می کردم.



تهیه چک لیست برای انتخاب پرتغال



تهیه چک لیست برای انتخاب پرتغال



تهیه یک چک لیست کامل برای انتخاب




قبل از اینکه به شما بگویم که چرا پرتغال را انتخاب کردم باید بدانید که ما از کجا شروع کردیم. برای من و همسرم که شهرها و کشورهای بسیار زیادی را دیده بودیم انتخاب سخت تر می شد ما حالا کلی گزینه داشتم که زندگی آینده خودمان را در آنجا شکل بدهیم. متاسفانه همین گزینه های زیاد به ضرر ما تمام شده بود و الان نمی توانستیم با خیال راحت یکی از این شهر ها و کشور ها را برای مستقر شدن انتخاب کنیم.




در نهایت ما نشستیم و یک لیست مفصل و با جزئیات از انتظارات و نیازهایمان از خانه جدید نوشتیم. اگر شما هم قصد مهاجرت به پرتغال یا هر جای دیگری را دارید اکیدا توصیه می کنم همین کار را هم ببرای خودتان انجام بدهید.




این ها در واقع معیارهایی هست که برای ما بسیار مهم بودند:



ما باید می توانستیم که به صورت قانونی در آنجا زندگی و کار کنیم




من می دانم که به عنوان یک خارجی نمی توانم یک زندگی موفق داشته باشم مگر اینکه به صورت کامل به زندگی در محل جدید تن بدهم. من تجربه ماندن طولانی مدت 3 ماهه در اکثر شهرهای مهم دنیا را داشته ام اما هیچ کدام از این شهر ها حس خانه را به من ندادند چون می دانستم که دیر یا زود باید از آنجا بروم.




من نمی خواستم این اتفاق برای من در کشوری که به عنوان خانه انتخاب می کنم بیفتد! پس اولین قانون ما این شد که بتوانیم در کشور جدید هم کار کنیم و هم زندگی کنیم و این اتفاق در بستری کاملا قانونی اتفاق بیفتد. به عنوان مثال من عاشق بانکوک ، سایگون و تایپه و بسیاری از مکانها در مکزیک شده بودم اما اگر ما به آنجا نقل مکان می کردیم مجبور بودیم با ویزای توریستی و تمدید آن زندگی کنیم در این صورت هرگز نمی دانستیم که اگر این کشورها را ترک کنیم باز هم ما را راه خواهند داد یا خیر و این وحشتناک بود.




ما می خواستیم بهترین تلاش خودمان را برای تهیه طرح پایه خانواده کوچک خودمان بکنیم. لوازم خانه بخریم ، دوستان جدید محلی پیدا کنیم و یک جامعه کوچک برای خودمان بسازیم و من می دانستم که این چیزهای خود فقط زمانی امکان پذیر بود که مطمئن باشیم قرار نیست ناگهان ما را از آن کشور بیرون بیاندازند.




ما یک خانواده بریتانیایی هستم و به لطف پاسپورت بریتانیایی خود می توانیم در همه کشورهای اروپایی کار و زندگی کنیم. با توجه به اینکه حتی کار و تحصیل در پرتغال با ویزای تمکن مالی امکان پذیر است ، ما به انعطاف پرتغال در این خصوص توجه داشتیم. به هر حال در آن زمان خلاصه بررسی های ما در این خصوص گزینه های ما را به 30 کشور در دنیا کاهش داد.



هزینه های بعد از مهاجرت به پرتغال



هزینه های بعد از مهاجرت به پرتغال



ما باید می توانستیم از پس هزینه ها براحتی بر بیاییم




زمانی که ما داشتیم به صورت تمام وقت مسافرت می کردیم کیفیت زندگی ما بسیار عالی بود و من نمی خواستم بعد از مستقر شدن در کشور جدید این کیفیت زندگی را از دست بدهم.




من هنوز دلم می خواست بتوانم در یک رستوران خوب غذا بخورم. من می خواستم تا امکان این باشد که دوستانم را به صورت مرتب ببینیم و حداقل 3 ماه در سال مسافرت کنم. دلم می خواست بتوانیم فارغ از بحث اجاره خانه از پس این هزینه ها هم بر بیایم. و همین طور به هیچ وجه نمی خواستم کیفیت زندگی که داشتم فدا کنم و این مهم ترین اصل من بود.




این موضوع به ما کمک کرد که تعداد زیادی از گزینه ها را برای مهاجرت خط بزنیم. من حساب و کتاب می کردم که هزینه های اجاره ، قبض ها ، باشگاه ورزشی غذا و ... نباید از ماهیانه از 1500 یورو در ماه بیشتر می شد. همانطور که در ادامه توضیح می دهم هزینه زندگی در لیسبون یکی از مواردی بود که ما را به پرتغال علاقه مند کرد. البته ما هزینه های زندگی در پورتو را نیز بررسی کردیم.




و خب این موضوع بسیاری از شهرهای بزرگ در نیوزیلند ، استرالیا ، بریتانیا و کشورهای اسکاندیناوی را از لیست ما خط زد. همچنین بیشتر کشورهای اروپای غربی همچون سوئیس هم از ردیف انتخاب ها خارج شدند.




 


ما نیاز به دوستان طولانی مدت در کشور مقصد داشتیم




همسر من یک شخص کاملا برون گراست که اگر با دوست و رفیق هایش وقت نگذراند به احتمال خیلی زیاد عقلش را از دست می دهد! ما در جاهای زندگی کرده ایم که هیچ کس را نمی شناختیم و بعد از چند هفته همسر من عصبی و ناراحت می شد. همسر من به مردم برای شاد بودن احتیاج دارد. پس ما باید در کشوری زندگی می کردیم که بتوانیم با مردم ارتباط برقرار کنیم و دوست شویم.




بنابراین یکی از مهم ترین فاکتور های ما برای انتخاب شهر محل زندگی این بود که تعداد افراد زیادی را آنجا بشناسیم و بتوانیم با آنها رفت و آمد کنیم. این آدم ها هم باید در آنجا مستقر می بودند و از آن دسته افرادی که قرار بود به همین زودی ها بروند نباشند.




ما تا اینجا به این نتیجه رسیده بودیم که می خواهیم یک جایی داخل اروپا زندگی کنیم و بعد شروع کردیم به تهیه لیست کشورهایی که آنجا آشنا زیاد داشتیم. این موضوع به ما کمک کرد که گزینه های خودمان را به لیسبون ، مادرید ، گرانادا ، بارسلونا ، برلین ، وین ، آمستردام و بوداپست تقلیل بدهیم.




 


ما به یک فرودگاه بین المللی شلوغ نیاز داشتیم




حتی با داشتن یک محل دائمی برای زندگی مسافرت کردن دومین اولویت مهم زندگی ماست. ما هنوز تصمیم داشتیم که به صورت مرتب به کشورهای دیگر سفر کنیم و از این مسافرت لذت ببریم در نتیجه دسترسی به پرواز های ارزان بین المللی برای ما خیلی مهم بود.




اکثر شهرهایی که در بالا ذکر کردم دسترسی خوبی به یک فرودگاه بین المللی داشتند البته به غیر از گرانادا که به همین خاطر آن را از لیستمان خط زدیم.




 


ما میخواستیم در جایی با هوای فوق العاده زندگی کنیم




بعد از اینکه در پنج سال گذشته ما آفتاب را در دور دنیا دنبال کرده بودیم ، آستانه تحمل ما برای هوای سرد کم شده بود. در کل هم مردمان مناطقی که آب و هوای معتدل داشتند خونگرم تر بودند و این همان چیزی بود که ما میخواستیم. من نمی خواستم بیشتر وقتم را زیر پتو بگذرانم!




اروپا در هر صورت همه جایش گرم نیست با این حال دمای هوا در جنوب اروپا خیلی قابل تحمل تر از دمای هوا در شمال اروپاست.  با این تفاسیر ناگهان متوجه شدیم که تیک همه معیار های ما در خصوص اسپانیا و پرتغال تکمیل است. زمان رزرو یک پرواز به این کشور ها فرا رسیده بود....



تصمیم برای مهاجرت به پرتغال



تصمیم برای مهاجرت به پرتغال



تصمیم ما برای مهاجرت به پرتغال ( چرا پرتغال را انتخاب کردم ! )




بعد از اینکه لیست نیازهای ما را خواندید حتما می خواهید بدانید که من چرا پرتغال را انتخاب کردم . تصمیم ما برای مهاجرت به پرتغال و زندگی در این کشور یک تصمیم آگاهانه و معقول بود.  اخیرا دو نفر از دوستان ما به پرتغال مهاجرت کرده بودند و ما نمی توانستیم آنها را زمانی که از پرتغال تعریف و تمجید می کردند ساکت کنیم. نه من و نه همسرم تا به حال پایمان را هم در لیسبون نگذاشته بودیم.




ما یک سفر یک ماهه را ترتیب دادیم و یک آپارتمان از Airbnb اجاره کردیم. ما به خودمان 30 روز مهلت دادیم که در این شهر بچرخیم و اطراف را بررسی کنیم. ببینیم حس مان به شهر چطور است و اصلا اینجا جایی هست که بتوانیم به آن متعهد بشویم یا نه.




کل ماجرا فقط سه روز طول کشید !




سه روز بعد از رسیدن ، ما حس فوق العاده ای در مورد لیسبون داشتیم. لیسبون یک شهر فوق العاده زیبا ، ارزان قیمت ، آفتابی و سرزنده بود. لیسبون همه چیزهایی که من برای یک خانه به دنبالشان بودم را داشت. بنابراین ما خیلی سریع شروع کردیم که یک آپارتمان پیدا کنیم.




یک ماه بعد ما کوله پشتی هایمان را آویزان کردیم و شروع کردیم که کم کم در خانه جدیدمان مستقر شویم. لیسبون حالا خانه جدید ما محسوب می شد....




اینجا من به شما می گویم که چرا عاشق زندگی کردن در پرتغال هستم. البته پیش از این دو ویدئوی خوب در موسسه حقوقی بین المللی اریکه عدل منتشر شده است:



- آشنایی با کشور پرتغال ، لیزبون قسمت اول


- آشنایی با کشور پرتغال ، لیزبون قسمت دوم

ما دوستان خوبی اینجا پیدا کردیم




زمانی که ما به لیسبون آمدیم فقط 3 نفر را می شناختیم در حالی که الان حلقه دوستان ما از 20 نفر هم بیشتر است. بیشتر رفقای ما هم کسانی بودند که به لیسبون آمده بودند و مثل ما یک دل نه صد دل عاشق این مرز و بوم شده بودند و اینجا لنگر انداخته بودند!




ما الان جزء یک جامعه خودجوش کارآفرینان هستیم و می توانیم دوست هایمان را به صورت مرتب ببینیم و با آنها وقت بگذرانیم. لیسبون در چند سال گذشته گهواره عظیمی برای کسب و کارهای اینترنتی و استارت آپ های مبتنی بر تکنولوژی بوده است و این برای ما که کارمان اینترنتی بود عالی بود.



لیسبون ارزان قیمت و مناسب است




کشور پرتغال یکی از ارزان ترین کشورهای اروپای غربی است. با این حال لیسبون در سالهای اخیر محبوبیت زیادی به دست آورده و کمی گران تر از گذشته شده است. مسکن در لیسبون کمی گران است اما بقیه چیزها قیمت های بسیار پایین و مناسبی دارند. هزینه زندگی در لیسبون برای ما بسیار مناسب و مساعد بود.




مخاطبین موسسه حقوقی بین المللی اریکه عدلی می توانند با مراجعه به مقاله هزینه زندگی در پورتو پرتغال در مقایسه با لیسبون  یک دید مقایسه ای هم در خصوص هزینه های زندگی در پورتو دومین شهر بزرگ پرتغال داشته باشند




در یک کافه محلی شما می توانید یک پیش غذا + غذای اصلی + نوشیدنی + قهوه داشته باشید و هزینه آن زیر 5 یورو خواهد شد ! من به طور معمول با 10 دلار در یکی از بهترین رستورانهایی که تا به حال دیده بودم غذا می خوردم. کارت همه انواع حمل و نقل های عمومی برای یک ماه حدود 35 یورو است. یعنی یک کارت می خرید و یک ماه کامل استفاده می کنید. میوه ها و سبزیجات هم بسیار ارزان است ، شما می توانید یک کیلو توت فرنگی را با 2 یورو بخرید! در لیسبون موزه ها هم در یکشنبه اول هر ماه کاملا مجانی هستند.




در خصوص مسکن اما قیمت ها کمی بالا است. به طور مثال نگاهی به قیمت اجاره آپارتمان در پرتغال اگر بیندازیم ، برای یک آپارتمان دو خواب در مرکز لیسبون باید ماهیانه 1250 یورو در نظر بگیرید. ظاهرا اجاره ها نسبت به 10 سال پیش در لیسبون دو برابر شده است. اگر هم به دنبال خرید ملک باشید مطالعه مقاله بهترین مناطق لیسبون برای خرید ملک می توانید برای شما بسیار راهگشا باشد.




شما قبل از ورود به لیسبون می توانید در خصوص افتتاح حساب بانکی پرتغال اقدام کنید تا دریافت ها و پرداخت های شما در این کشور و همین طور خرید ها و پرداخت هزینه ها از همان ابتدا آسان و بدون دردسر باشد.




 


پیاده روی در لیسبون خیلی می چسبد!




در 18 ماهی که از زندگی در پرتغال می گذرد ، فقط یک بار از مترو استفاده کردم آن هم برای رفتن به فرودگاه بود ! احتیاجی نبود که از حمل و نقل عمومی استفاده کنم چون لیسبون یک شهر جمع و جور و فشرده است. اگر بعضی موقع ها حال و حوصله پیاده روی نداشته باشم می توانم یک اوبر ( Uber  ) بگیرم. یک مسیری که 30 دقیقه پیاده روی دارد ، این جوری 5 یورو هزینه خواهد داشت.




در این شهر هر جایی که بخواهید بروید بین شما و مقصدتان حداکثر  یک پیاده روی 20 دقیقه ای فاصله است. پیاده روی در لیسبون بسیار می چسبد و به شما این فرصت را می دهد که با دوستان ملاقات کنید و مناظر جدید و رستورانهای نو را تجربه کنید.



حال و هوای شهر لیسبون



حال و هوای شهر لیسبون



وضعیت غذا در لیسبون فوق العاده عالی است




بعضی از بهترین رستورانهایی که من در تمامی عمرم در آنها غذا خوردم در لیسبون هستند. این یک مبالغه نیست. غذاهای محلی پرتغالی بسیار لذیذ هستند. البته رستوران های بین المللی بسیار خوبی هم در این شهر وجود دارد که حتما باید امتحان کنید.




با 5 دقیقه پیاده روی از آپارتمان مان ما می توانیم بهترین غذاهای ایتالیایی ، پروئی ، ژاپنی ، آرژانتینی و ... را امتحان کنیم.  تاکو هایی که من اینجا خوردم حتی از خود مکزیک هم خوشمزه تر بودند. بالاخره این هم یکی دیگر از مزایای زندگی در پرتغال است.




اینجا کافی شاپ های خیلی جالبی وجود دارد که من در یکی از آنها بهترین کاپ کیک زندگی ام را تجربه کرده ام. فضای این کافی شاپ ها بسیار صمیمی و دوست داشتنی است و آدم نمی خواهد از آنها بیرون بیاید.




لیسبون در دنیا به عنوان یک غذاخوری مشهور بین المللی شناخته نمی شود اما در عمل هر چیزی که ما خورده ایم در همان سطح بوده است. تنها مشکل در این مدت این بوده است که ما نتوانستیم که رستوران خوب ویتنامی پیدا کنیم!



آب و هوا در لیسبون محشر است




امروز 12 دسامبر است و الان که من در تراس خانه ام نشسته ام یک آسمان آبی می بینیم که حتی یک تکه ابر جسارت نکرده خرابش کند! الان دما 16 درجه است اما در هفته گذشته دما تا 20 درجه هم بالا رفت. این همان زمستان اروپایی است که من عاشق آن هستم. این موضوع زندگی در پرتغال را لذت بخش می کند.




اوایل فکر می کردم که دلم برای سرمای زمستانی اروپا تنگ می شود اما در حقیقت تا بحال از هوای معتدل لیسبون لذت برده ام. یک پیک نیک فوق العاده در پارک نزدیک خانه مان کلی از خستگی ها را از تن ما بیرون می کند و ما را دوباره عاشق لیزبون می کند. من از زندگی ام در اینجا بسیار راضی هستم.



لیسبون یک مکان فوق العاده برای شروع سفر است




ماجرا از این قرار است که لیسبون یک کلانشهر بزرگ اروپایی محسوب نمی شود به همین خاطر من نگران بودم که پرواز ها از این شهر به بقیه نقاط دنیا بسیار گران تمام شود. اما خوشبختانه این مشکل بعد از زندگی در پرتغال اصلا برای من وجود نداشته است.




موقعیت مکانی لیسبون طوری است که در حقیقت در مسیر حمل و نقل های مهم هوایی اروپا و آفریقا قرار گرفته است. یک پرواز برگشتی به آمریکا را می توان با 300 یورو خرید. بلیطی که من برای رفتن به آفریقای جنوبی خریدم حدود 250 یورو هزینه برداشت.




اگر شما هم قصد زندگی در پرتغال را دارید قیمت های ارزان پرواز ها شما را متعجب خواهد کرد. این هم یکی از دلایل دیگری که من چرا پرتغال را انتخاب کردم .



زبان انگلیسی به صورت گسترده در لیسبون صحبت می شود




من هنوز هم باورم نمی شود که انگلیسی تا این حد در لیسبون صحبت می شود! تا آنجایی که می توان تصور کرد که در بریتانیا هستید یا اینکه حداقل در هلند زندگی می کنید.




واقعا باعث خجالت است اما در 6 ماه اولی که من در لیسبون زندگی می کردم فقط سه کلمه پرتغاالی یاد گرفته بودم. اما Eeek به معنای نگران نباش! من از آن آدمهایی نیستم که بخواهم همیشه انگلیسی صحبت کنم خیلی وقت است که کلاسهای زبان پرتغالی را به صورت فشرده طی می کنم.




اما این حقیقت که من توانسته ام که این مدت را با زبان انگلیسی بگذرانم یک موضوع بسیار ارزشمند است و مهاجرت به پرتغال را برای ما بسیار آسان تر کرده است. بنگاه املاک انگلیسی صحبت می کند ، صاحبخانه ما انگلیسی بلد است ، منو های غذا به زبان انگلیسی هستند و همه مربی های باشگاه ورزشی ما به زبان انگلیسی مسلط هستند.




اگر ما همین طور در خیابان یا فروشگاه ها جلوی یکی را بگیریم و بخواهیم با او صحبت کنیم یک شانس 90 درصدی وجود دارد که انگلیسی بلد باشد البته اگر در سنین جوانی باشد. مردم لیسبون خوشحال می شوند که با ما انگلیسی را تمرین کنند و کمی هم به ما پرتغالی یاد بدهند. این شاید یکی از دلایل اصلی باشد که من چرا پرتغال را انتخاب کردم .




من زمانی که در گرانادا یا مادرید بودم مشکل بسیار زیادی برای ارتباط برقرار کردن داشتم این در حالی است که من 5 سال زبان اسپانیایی را خوانده ام! اما در لیسبون من خیلی کم متوجه این مشکل شده ام. این موضوع کمک می کند تا در مدت کمی دوستان زیادی پیدا کرد.



معایب زندگی در پرتغال



معایب زندگی در پرتغال



آیا نکته منفی هم درباره زندگی در پرتغال وجود دارد ؟




شما می دانید که هیچ جا کامل نیست و زندگی در پرتغال هم از این قاعده مستثنی نخواهد بود. من همیشه تلاش می کنم که صادق باشم و واقعیت ها را انتقال بدهم پس بیایید کمی درباره نکات منفی لیسبون صحبت کنیم.




اول اینکه لیسبون یکی از پر فراز و نشیب ترین شهرهایی است که تا به حال دیده ام. اینجا پر از تپه است. این همان دلیلی است که به اینجا لقب سان فرانسیسکو ی اروپا داده اند. این موضوع من را اذیت می کند که یک پیاده روی ساده به یک تمرین سخت ورزشی بدل شود ! اینجا ( غیر از خیابان های کنار رودخانه) هیچ خیابانی نیست که روی تپه نباشد!


https://arikeadl.com/%d8%a8%d8%b9%d8%af-%d8%a7%d8%b2-70-%da%a9%d8%b4%d9%88%d8%b1-%da%86%d8%b1%d8%a7-%d9%be%d8%b1%d8%aa%d8%ba%d8%a7%d9%84-%d8%b1%d8%a7-%d8%a7%d9%86%d8%aa%d8%ae%d8%a7%d8%a8-%da%a9%d8%b1%d8%af%d9%85/

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

نکات مفيد در مورد روشهای مهاجرت به پرتغال

هفت نکته حیاتی در انتخاب موسسه مهاجرتی

کارهای مهم قبل از مهاجرت به کانادا